روان‌شناسی و زندگی

کاربردهای نظری و عملی روان‌شناسی در زندگی روزمره

روان‌شناسی و زندگی

کاربردهای نظری و عملی روان‌شناسی در زندگی روزمره

هدف از راه‌اندازی وبلاگ حاضر بیان دیدگاه‌های شخصی و سایر روان شناسان در جنبه‌های روان شناختی زندگی است.

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مرگ‌ اندیشی

مرگ ناگریزی[1] عبارت است از آگاهی از اجتناب‌ناپذیری مرگ خویشتن. طبق نظریه مدیریت وحشت[2]، مرگ‌اندیشی به همراه اضطراب مرگ[3]، نیروی انگیزشی ورای مجموعه متنوعی از اعمال است که برای دفاع از خویش یا گروه‌های اجتماعی متعلق به آن هنگام تهدید طراحی می‌شود().

اضطراب مرگ

اضطراب مرگ یک نوع پریشانی هیجانی و عدم امنیت است که یادآورهای مرگ، از جمله خاطررات و افکار فرد از مرگْ آنها را راه می‌اندازد. نظریه روان‌کاوی کلاسیک معتقد است که ناهشیاری نمی‌تواند به مرگ خویش باور داشته باشد، از این رو، هراس از مرگ[4] پوششی برای برخی از ترس‌های عمیق‌تر است. هراس از مرگ یک نوع ترس غیر عقلانی و پایدار پیرامون مرگ خویشتن یا عزیزان است و اغلب با هیپوکندریا ارتباط دارد. بعدا وجودگرایان  چنین مطرج کردند که اضطراب مرگ ریشه تمام ترس‌هاست، گرچه اغلب نادیده گرفته می‌شود. مجموعه عظیمی از پژوهش‌ها با استفاده از مقیاس‌های خودگزارشی(مانند اضطراب مرگ) حاکی از این هستند که اکثر مردم سطح پائین تا متوسطی از اضطراب مرگ دارند().

مواجهه هستی‌شناختی

آگاهی عمیق و بلاواسطه از مرگ خویش و زمانی رخ می‌دهد که دفاع‌های معمولی فرد علیه آگاهی از مرگ توسط اوضاع واحوال یا خاطرات تحت نفوذ قرار می‌گیرد.

نظریه مدیریت وحشت

نظریه مدیریت وحشت  چنین عنوان می‌کند که کنترل اضطراب مرگْ کارکرد اصلی جامعه و انگیزش اصلی برای درک رفتار انسان است. از این نظر، آگاهی از اجتناب‌ناپذیری مرگ(مرگ ناگزیری) انسان را به سوی حفظ ایمان بر اساس صدق مطلق جهان‌بینی‌های فرهنگی(یعنی.، باورها و ارزش‌ها) سوق می‌دهد. این کار به زندگی‌ آنان معنی و باور را می‌دهد که آنان مطابق با این معیار زندگی می‌کنند، و در نتیجه به حس ارزش شخصی یا عزت‌نفسی که از آنها در مقابل تهدید ناشی از مواجهه با مرگ خویشتن پی‌می‌برند، محافظت می‌کند().

 

[1] Mortality salience

[2] Terror management theory

[3] Death anxiety

[4] Thanatophobia

  • بایرامعلی رنجگر
  • ۰
  • ۰

روشن است که MBSR در ارتباط با تسکین نشانه ها و اختلالات مرتبط با استرس مزایای درمانی دارد. با این حال، معتقد هستم که تعریف عملیاتی MBSR با تمرکز بر لحظه حال، عمق و توان بالقوه روش ذهن آگاهی دنیوی جهت بررسی ساختار موقتی رنج[1] یا دوکا[2]، را در سطح بنیادین محدود می سازد. در آموزه های بودیسم، سه شکل یا سه سطح از رنج وجود دارد: رنج ناشی از رنج( دوکا – دوکاتا[3]) ؛ رنج ناشی از تغییر( ویپاریناما – دوکاتا[4]) ؛ و رنج ناشی از وجود دربند یا رنج فراگیر( سامکارا – دوکاتا[5]). رنج ناشی از رنج، رنج در سطح کلی است و MBSR و اکثر شیوه های درمانی ذهن آگاهی مسایلی چون درد مزمن، اضطراب، استرس و افسردگی را مد نظر قرار می دهند. من به این سطح از رنج به عنوان رنج در "سطح اول" اشاره می کنم. بودا به " دو کَمان[6]" رنج – درد جسمانی و ذهنی و اندیشه ورزی فراگیر درباره درد واقعی- اشاره داشت. همان طور که بودا خاطر نشان می سازد درد جسمانی و ذهنی در مواقعی می تواند اجتناب ناپذیر باشد. در صورتی که، درد فراگیر ذهنی، پاسخی واکنشی و قضاوتی نسبت به احساس های فیزیکی یا موقعیت هاست و تصور می کنیم که نباید اتفاق بیفتد.

رنج ناشی از تغییر یا رنج در "سطح دوم" در تمام پدیده های که بوجود می آیند و از بین می روند، در معرض تغییر هستند و دایمی نمی باشند دیده می شود. از این رنج گاهی اوقات به عنوان رنج ناشی از بخت واژگون یاد می شود.

 

[1] suffering

[2] dukkha

[3] Dukkha- dukkhata

[4] Viparinama - dukkhata

[5] Samkhara - dukkhata

[6] Two arrow

  • بایرامعلی رنجگر